با شروع حمله ددمنشانه رژيم صهيونيستي به نوار غزه در ماه مبارك رمضان و به خاك و خون كشيده شدن زنان و كودكان فلسطيني، سؤالات زيادي در خصوص مواضع و رويكردهاي فرقه داعش در قبال جنگ غزه مطرح شده است. به طور قطع پاسخ به اين سؤالات، پرده از ماهيت واقعي اين جريان برميدارد؛ سؤالاتي از قبيل:
1- چرا داعش عليه رژيم صهيونيستي اعلام جهاد نميكند و مجاهدانش را روانه غزه نميكند؟
2- چرا داعش غزه و كرانه باختري را ارض جهاد اعلام نميكند؟
3- چرا مدعي خلافت اسلامي، از مسلمانان جهان نميخواهد به فلسطينيها براي جنگ با صهيونيستها كمكهاي مالي و تسليحاتي كنند؟
4- چرا داعش عليه كساني بسيج شده است كه طي سه دهه گذشته، عليه امريكاييها و صهيونيستها دست به مبارزه زدهاند و بيشترين ضربهها را بر پيكر صهيونيستها وارد ساختهاند؟
5- داعشيها و مدعيان برپايي خلافت اسلامي،مواضع كنوني خود را در قبال جنايات صهيونيستها در غزه و كشتار وحشيانه آنان چگونه توجيه ميكنند؟
6- سوريه تنها كشور عربي است كه از ابتداي شكلگيري رژيم نامشروع صهيونيستي در سرزمينهاي اشغال شده فلسطين تا به امروز، نه تنها اين رژيم را به رسميت نشناخته، بلكه همواره حامي و پشتيبان مبارزان و مجاهدان فلسطيني در نبرد با صهيونيستها بوده است. چرا و با چه دلايلي داعشيها طي 40 ماه گذشته و با اعلام سوريه به عنوان ارض جهاد، بيشترين فشارها را به حكومت سوريه با هدف فروريختن آن وارد ساختند؟
7- حزبالله لبنان تنها جريان اسلامي است كه در طول حياتش بيشترين ضربهها را بر پيكر رژيم صهيونيستي وارد ساخته و موازنه قوا در منطقه را به ضرر رژيم صهيونيستي تغيير داده، چرا داعشيها مبارزه با حزبالله را در دستور كار قرار دادهاند؟
8- از نظر زماني، چه رابطهاي بين حمله گسترده هوايي، دريايي و زميني عليه غزه از سوي صهيونيستها، با تحولات در سوريه و عراق وجود دارد؟
تمامي سؤالات مذكور و ديگر سؤالات مشابه را ميتوان در يك سؤال خلاصه كرد و آن اينكه، چرا داعشيها به جاي جنگ با صهيونيستها و اربابانشان، به مسلمانكشي و برادركشي روي آوردهاند؟
از آنجا كه اين سؤالات از داعشيها و مدعيان خلافت اسلامي در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي رو به فزوني يافته، به ناچار اين گروه در صدد پاسخ برآمده كه نمونههايي از اين پاسخها عبارتند از:
الف- تا زماني كه مبارزه با «افراد مرتد و منافق» پايان نيابد، آنها مأمور جنگ با اسرائيل و يهوديان نخواهند بود!
ب- بهترين پاسخ در قرآن آمده است، جايي كه خداوند در مورد دشمن نزديك كه همان منافقان هستند صحبت ميكند و ميگويد كه آنها از كافران خطرناكترند!
ج- قرآن كريم به ما دستور داده است ما با دشمن نزديك بجنگيم!
د- قرآن كريم به ما دستور نداده است با اسرائيل بجنگيم!
هـ- فلسطين را حضرت مسيح آزاد خواهد كرد و ما جنگي با اسرائيل نداريم!
و- حتي صلاحالدين ايوبي اول شيعيان را قتل عام كرد و پس از براندازي حكومت علويها در مصر، راهي فلسطين شد!
از مجموعه پاسخهاي داعشيها ميتوان دريافت كه آنان ميگويند، جنگ با دشمن نزديك (منافقان و مرتدها)، در اولويت است و پس از نابودي اين دشمنان نزديك، بايد سراغ دشمن اصلي رفت. برخي از عناصر اين فرقه تكفيري، جنگ با دشمنان نزديك را «جهاد اصغر» و جنگ با دنياي غرب و امريكا را «جهاد اكبر» نامگذاري و جهاد اصغر را مقدمه جهاد اكبر معرفي ميكنند.
اين نوع توجيهات در پاسخ به سؤالات مذكور مبني بر دليل نجنگيدن داعشيها و القاعده و ديگر گروههاي همسو با صهيونيستها آن هم در زماني كه رژيم جعلي و اشغالگر قدس شريف، بيرحمانه مسلمانان فلسطيني را به خاك و خون ميكشد و طي كمتر از دو هفته بيش از 350نفر را به شهادت رسانده و بيش از 2 هزار نفر را زخمي كرده، برگرفته از نقشه كلي و طرح هفت مرحلهاي اين فرقه براي برپايي خلافت اسلامي و رسيدن به يك قدرت برتر جهاني است؛ طرح هفت مرحلهاي كه «فوادحسين»، روزنامهنگار اردني و همسلولي «ابومصعب الزرقاوي» در زندان، در كتاب «زرقاوي نسل دوم القاعده» از آن پردهبرداري ميكند. زرقاوي رهبر مقتول القاعده در عراق بود و هم او بود كه زمينههاي شكلگيري داعش را در عراق فراهم ساخت. بر اساس اين طرح هفت مرحلهاي، در مرحله چهارم بايد حكومتهاي منفور عرب را فروريخت و در مرحله پنجم با برپايي خلافت اسلامي، مقدمات را براي رويارويي بزرگ يا همان جهاد اكبر با غرب فراهم ساخت! و مرحله هفتم به يك قدرت برتر جهاني تبديل شد.
اكنون عمده حكومتهاي عرب بر سر قدرت هستند، لكن داعش اعلام خلافت اسلامي كرده و براي ابوبكر البغدادي بيعت ميگيرد. جالب آن است كه داعشيها زماني نجنگيدن با صهيونيستها را توجيه ميكنند كه در مناطق تحت اشغال خود در سوريه و عراق اعلام خلافت كرده و به زعم خود به اجراي شريعت پرداختهاند. اين فرقه اكنون با عنوان خلافت اسلامي، به برادركشي و مسلمانكشي ميپردازد و مبارزه نكردن با صهيونيستها را آنگونه كه آمد، توجيه ميكند. آيا اين توجيهات را ميتوان پذيرفت؟ در اين باره گفتنيهايي است و از آن جمله:
1- در طرح هفت مرحلهاي القاعده، بايد تمامي حكومتهاي فاسد و منفور عرب و در رأس آنها آلسعود را فروريخت و سپس در سرزمينهاي اسلامي تشكيل خلافت اسلامي داد. اكنون سؤال اين است كه همين حكومتهاي عربي مانند عربستان، قطر، اردن و... در به قدرت رساندن داعشيها، چه نقشي را ايفا كردهاند. اگر پولهاي عربستان و قطر نبود، اگر كمكهاي اردن و تركيه نبود، آيا اكنون ابوبكر البغدادي با تسلط بر موصل، ميتوانست اعلام خلافت كند؟
2- طي چهل ماه گذشته و از زمان بحرانآفريني داعشيها در سوريه، نقش حمايتي امريكاييها و كشورهاي اروپايي به صورت آشكار و نقش صهيونيستها به صورت آشكار و پنهان در تقويت اين گروه چگونه قابلتوجيه است. سلاحهاي مدرن و پيشرفتهاي كه اينها در سوريه مورد استفاده قرار دادند، از كجا و چگونه تأمين شد؟
3- داعشيها ميگويند تا زماني كه مبارزه با افراد مرتد و منافق پايان نيابد، آنها مأموريت جنگ با اسرائيل و يهوديان ندارند و در جاي ديگر استدلال ميكنند كه قرآن گفته منافقان خطرناكتر از كفار هستند. حرف درستي است كه منافقان از كفار خطرناكتر هستند، لكن در اين ميان،منافقان امت اسلامي چه كساني هستند؟ منافقان از نظر قرآن كساني هستند كه در ميان اهل ايمان تظاهر به مؤمن بودن ميكنند ولي در خفا با دشمنان اصلي مسلمانان براي ضربه زدن به اهل ايمان ارتباط برقرار ميكنند. بر اين اساس، آيا حكومتي چون حكومت سوريه و فردي چون بشاراسد منافق امت اسلامي است، در حالي كه اين حكومت طي چندين دهه گذشته با تمام توان در مقابل امريكاييها و صهيونيستها ايستاده، يا حكومتهايي چون آل سعود در عربستان و ديگر آلها در قطر، اردن، امارات و... منافقان امت اسلامي هستند كه از يك طرف دم از اسلام ميزنند و از طرف ديگر با امريكاييها و صهيونيستها ارتباط همهجانبه دارند؟ اگر منافقين امت اسلام گروه دوم هستند، چگونه است كه داعشيهاي مدعي جنگ با منافقين با كمك همين منافقين و دشمنان اصلي (امريكا و رژيم صهيونيستي)، به جنگ با حكومت سوريه رفتند؟
4- داعشيها جنگ عليه شيعه را با متهمسازي به شرك و ارتداد و نفاق، بر جنگ با صهيونيستهاي خونآشام ترجيح ميدهند و ميگويند اول بايد اين منافقين و مشركين را از سر راه برداشت و سپس به جنگ با دشمن اصلي رفت! اولاً با چه ملاك و بر چه مبنايي اينها شيعه را مرتد و منافق معرفي ميكنند، ثانياً از نظر اين فرقه، ايستادگي همهجانبه شيعيان طي 37 سال گذشته با محوريت جمهوري اسلامي در برابر امريكا و رژيم صهيونيستي چگونه توجيه ميشود. صهيونيستها و امريكاييها، اكنون تهديد اصلي خودشان را جمهوري اسلامي، حزبالله لبنان و ديگر گروههاي محور مقاومت معرفي ميكنند. چگونه است كه اينها براي جهاد اكبر (جنگ با غرب و صهيونيسم)، جهاد اصغرشان را متوجه دشمنان اصلي كردهاند؟ امروز، همه ميدانند حامي اصلي و واقعي مقاومت فلسطيني در غزه جمهوري اسلامي ايران است. امروزه همه ميدانند كه اگر كمكهاي جمهوري اسلامي نبود، هرگز صهيونيستها در جنگهاي 33 روزه، 24 روزه، هشت روزه و جنگ جاري طعم تلخ شكست را نميچشيدند. آري تأمل در آنچه آمد، نشان ميدهد كه دليل نجنگيدن داعشيها با رژيم صهيونيستي، ريشه در ماهيت واقعي آنان دارد؛ ماهيتي كه هرگز آنان را در برابر صهيونيستها قرار نميدهد. اين ماهيت از قبل افشا شده را ، اخيراً «ادوارد اسنودن» كارمند سابق آژانس امنيت ملي امريكا و افشاگر اسناد طبقهبندي اين آژانس، اينگونه برملا ميسازد كه: «ابوبكر البغدادي رهبر داعش، ساخته و پرداخته همكاريهاي امنيتي ميان سازمان اطلاعات انگليس، امريكا و سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي (موساد) است.» اسنودن ميگويد: «همكاري اين سه سازمان شرايط را براي ظهور پديدهاي به نام دولت اسلامي عراق و شام پديد آورد.» به گفته اسنودن، اين سه سازمان، شبكهاي تروريستي را پديد آوردند كه توانايي جذب افراد تندرو و افراطي از سراسر جهان را داشته باشد و اين طرح از نقشههاي پيشين انگلستان براي حمايت از اسرائيل است! واقعيات صحنه، گفتههاي اسنودن را تأييد ميكند زيرا داعش محور مقاومت در منطقه را نشانه رفته است. اين مقاومت است كه خواب را از چشمان صهيونيستها و اربابانشان گرفته و اكنون داعشيها با تمام توان به كمك استكبار و صهيونيسم بينالمللي شتافتهاند.
خوش آمدید
به نام خالق بی همتا

